نام رمان: صدای نفسهای باران
تعداد صفحات: emertat
تعداد صفحات: 122
خلاصه رمان:
خدایا دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم… از آدمهایت نمیگذرم… از دل سنگشان… از جنبه نداشتنشان… از همه خوبی هایی که دلشان را زد … خدایا از خودم هم نمیگذرم… حق من این همه مهربان بودن و احساس داشتن نبود… حق من این همه تنهایی نبود… خدایا من با آدمهایت بد نبودم… اما بد کردن… آنها را به تو واگذار میکنم…
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...