
نام رمان: تب داغ گناه
نویسنده: نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات: 414
خلاصه رمان:
آرمین پسر زیبا و مغروری که اومده تا انتقام بگیره انتقام گذشته ی تلخی که مردی برای او و خانواده اش رقم زده ..تاوان گناهی که درگذشته رخ داده رو چه کسی باید بده دختری بی گناه که از هیچ چیز خبر نداره….پایان خوش
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

نام رمان: دالیت
نویسنده: نبلوفر قائمی فر
ژانر: عاشقانه و اجتماعی
تعداد صفحات: 318
خلاصه رمان:
داليت در آيين هنديا به طبقه اي گفته مي شه که از نظر مالي در سطح پايين هستند و از خيلي از خدمات اجتماعي محرومند و معمولا براي کاراي پست جامعه منتخب ميشن
چرا رمان به اين اسم ناميده شد؟
توي اين رمان نه قرار کسي فقير و کسي غني باشه نه کسي خدمتکار يه خونه است نه کسي کار پستي داره و نه کسي هنديه…
اين رمان مثل ساير رمان هام از ژانرهاي شخصيت هايي که به يه نوع اختلال عاميانه که معمولا تو جامعه به شکل يه انسان عادي ولي مشکل دار زندگي ميکنن انتخاب شده که لازم به ذکره که خيلي از دخترا هستن که در خونواده دچار اين موقعيت هستند و علت اصلي نوشتن اين رمان ؛بيان سرنوشت دختريه که در اين موقعيت هست و تصميمي ميگيرد که اونو تبديل به يه داليت ميکنه حالا چرا داليت ؟ چرا بهش ميگن تو يه داليتي؟نه ميره هند،نه بد کاره ميشه نه….خيلي از حدسيات ديگه …پایان خوش
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...
نام رمان: زندگی به سبک اقلیما
نویسنده: نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات: 374
خلاصه رمان:
رمان زندگی بوقت اقلیما : رمانی متفاوت با درون مایه ای تخیلیست که در بسیاری از عقاید و مکتب ها تایید می شود،تناسخ یا کالبد جسم یا...
اما اتفاقی که در رمان زندگی بوقت اقلیما رخ می دهد...
داستان دختری به نام جاناست که زندگیش دست خوش اتفاق عجیبی میشه،جانا یه دختر مجرد نقاش با پدر مادری فرهیخته ست که قراره بزودی با شخصی ازدواج کنه
روز واقعه جانا در مسیر بازگشت از گالری به خونه با زانیار تصادف میکنه و بعد از چند روز وقتی که از کما در میاد...
اون خودش رو اقلیما 25 ساله خیاط،صاحب همسر و فرزند میدونه،از قضا همسر اقلیما برادر زانیار هست و هیچ زمینه ی ذهنی ای از جانا در سر اونا وجود نداشته و این در صورتی ست که اقلیما دقیقا همون روزِ تصادف فوت شده بود.
اما داستان به اینجا ختم نمیشه بلکه...
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...
نام رمان: ازدواج توتیا
نویسنده: نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات:532
حلاصه رمان:
گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه ، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه ، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره ، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…!
وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت ، مثل عشق ، مثل عقل …!
گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری ، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن …
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...