


نام رمان: عشق و لازانیا
نویسنده: سامان
تعداد صفحات: 233
خلاصه بخشی از رمان :
- اسم من خطیبیه. تنهام. اسم تو چیه؟
نهال به دست او نگاه کرد که با دستمال و ماده نارنجی رنگی بر روی زخمش میکشید و آنرا میسوزاند. پاسخ نداد.
خطیبی ادامه داد: این وقت شب بیرون چه کار میکنی؟ شبیه پسرا لباس پوشیدی اما چهره ت نشون میده که دختری. نمیتونی مخفی کنی.
دستمال را به کناری گذاشت و دستمال دیگری بر زخم گذاشت تا روی آن چسپ بزند. خندید: شبیه دختر بارمان نیستی! اون کاملاً شبیه پسراس. شک نمیکنی که پسره!
نهال سرش را به تندی تکان داد. خطیبی نگاه دقیق و سریعی به او انداخت: چرا؟ چرا سرتو تکون میدی؟
نهال به چشمان او دقیق شد: همه میگن. من تکون نمیدم.
برای خواندن این رمان قبلش رمان سگ خانزاد بخونید
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

نام رمان: سگ خانزاد
نویسنده: سامان
تعداد صفحات: 324
خلاصه رمان:
راجع به یه دختر بنام فلوره که سیگار فروشی میکنه و یه روز از همین طریق با برمان آشنا میشه،آشنایی با بارمان زمینه ساز ورودش به زندگی اون و اتفاقات بعدی داستانه!
برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...