دانلود داستان کوتاه زیر یک سقف

رزرو تبليغــات

کانال تگرام دی ال رمان
دانلود رمان
تعرفه تبليغاتتعرفه تبليغات

شمـا ميتوانيــد براي ديافت آخرين مطالب و آگاهي از آخريـن اخبــار موزيـک در ايميـــل خـود در خبــرنامـه ثـبت نـام کنــيد

دانلود داستان کوتاه زیر یک سقف

 

نام داستان: زیر یک سقف

نویسنده: فرزانه تقدیری

تعداد صفحات: 52

خلاصه داستان:

شایسته دختری در آسایش و رفاه است که دل به پسری ساده ای می بندد که با او تفاوت هایی دارد. اما عشق های زود گذر و بدون فکر باعث می شود این تفاوت ها دیده نشوند و شاید اگر هر کدام از آن ها با کسی دیگر زیر یک سقف بودند خوشبخت می شدند…

 

دانلود داستان کوتاه با فرمت pdf

منبع: رمانخونه

 

 

قسمتی از داستان:

یک پا بر زمین جلوی پدرم ایستادم و به چشمان اشک بارش زل زدم و گفتم: -آسمون بیاد زمین و زمین بره آسمون من پرهام رو دوست دارم، بهش علاقه دارم و می‌خوام باهاش ازدواج کنم. پدر با درماندگی گفت: -شایسته بابا تو رو به روح مادرت درست فکر کن عاقلانه رفتار کن. پرهام نمی‌تونه مرد زندگی تو باشه. کمی به شرایط زندگی خودت فکر کن. اون زمین تا آسمون با تو فرق داره. باورکن روزی می‌رسه که از این احساسات بچه‌گانه افسوس می‌خوری. تو الان سرت گرمه و چیزی نمی‌فهمی باور کن وقتی آتیش عشق بخوابه همه چی برات عادی می‌شه! عصبانی و طلبکار گفتم: –شما منو درک نمی‌کنین بابا آخه مگه ایراد پرهام چیه؟ مینو با مهربانی صورتم را نوازش کرد و گفت: شایسته جان بابات فقط دوست داره تو بیشتر فکر کنی. دستش را کنار زدم و ازش روی برگرداندم. هرچه بود او جای مادرم را گرفته بود! به یاد مادرم اشک چشمانم را تر کرد و با صدایی لرزان گفتم: -اگه مامانم زنده بود نمی‌ذاشت من این طوری عذاب بکشم. مینو باز هم گفت: –شایسته جان مطمئن باش اگه مادرت هم زنده بود نمی‌ذاشت بدون فکر و به این زودی ازدواج کنی!


تاريخ انتشار : یکشنبه 08 مرداد 1396 ساعت: 14:22 | نظرات(0)
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

نويسنده :

بازديد : 451

بخش نظرات اين مطلب
کد امنیتی رفرش
Code Center