loading...
دانلود رمان
ابوالفضل بازدید : 467 یکشنبه 13 فروردین 1396 نظرات (0)

 

نام رمان: مرد کوچک

نویسنده: ماهرخ.ش و خورشید.ر

تعداد صفحات: 160

خلاصه رمان:

بعد از سیزده سال هنوز بچه است... یه بچه ی بیست ساله...

سیزده سال کودکیشو خواب بود... حالا که بیدار شده نباید توقع داشته باشیم بزرگ باشه...

اون یه مرده... یه مرد کوچیک!!!

 بخشی ازرمان:-من مرسّه… نمیرم.. نمیرم…. نمیرم…

و به سمت اتاقش دوید.

رویا کلافه پشت در ایستاده بود. محمد به سمتش امد و گفت: باز داره نق میزنه؟

رویا دستی به صورتش کشید و گفت: چیکارش کنم؟ به زورکه نمیشه…

محمد در اتاق را باز کرد. میلاد با لباس مدرسه روی زمین نشسته بود و با سربازهای جنگجویش بازی میکرد و صدای اسلحه از خودش در می اورد. کنار پسرش روی زمین نشست و گفت: میلاد… بابایی مگه شما نمیخوای بری مدرسه؟

-نچچچچ…

محمد موهای میلاد را عقب فرستاد و گفت: چرا؟

میلاد لبهایش را جمع کرد و گفت: از اونجا خوشم نمیاد….

محمد بار دیگر موهای میلاد را که لجوجانه باز روی صورتش امده بود را عقب فرستاد و گفت: تو مگه اونجا رو دیدی؟

 

دانلود رمان با فرمت pdf

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1617
  • کل نظرات : 76
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 568
  • آی پی امروز : 169
  • آی پی دیروز : 170
  • بازدید امروز : 384
  • باردید دیروز : 301
  • گوگل امروز : 37
  • گوگل دیروز : 104
  • بازدید هفته : 685
  • بازدید ماه : 1,816
  • بازدید سال : 54,443
  • بازدید کلی : 3,465,525