نام رمان: ثانیه های عاشقی
نویسنده: گیسوی پاییز
خلاصه رمان:
شاید همه بگویند دیوانه شده ام… ولی مهم نیست… مردم همیشه حرف می زنند… مهم این است که من غرقِ عشقِ تو شدم… دوست داشتن چیز عجیبی نیست… همین که وجودت آرامش بخش وجودم می شود…
همین که با یادت بر لبم لبخند می نشیند… همین که نفس هایت قلبم را به تپش وا می دارد… همین که لحظاتم با بودنت شیرین می شود… دوست داشتن شکل می گیرد…
صدا بزن مرا… مهم نیست به چه نامى… فقط میم مالکیت را آخرش بگذار… می خواهم باور کنم مال تو هستم