loading...
دانلود رمان
ابوالفضل بازدید : 493 شنبه 18 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: مهرمهرویان

نویسنده: کهربا

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: 570

معرفی رمان:

رمانی که در دست تحریر دارم .درباره ی دو نسل متفاوت می باشد.یا بهتر بگویم در باره چند دهه از زندگی افراد حاضر در رمان.این رمان زنجیره ای از وقایع گاه ملموس می باشد ،و البته گاهی وقایعی کمی نادرکه، شاید برای گروه و افراد خاصی اتفاق بیافتد. اما مسلما وقوع آن امکان پذیر خواهد بود .و خواننده را به ناباوری نخواهد رساند.داستان با شخصیت محمد و دفترچه خاطراتش شروع می شود.جوانی از دهه ی پنجاه.بسیار مثبت و سالم که در شهر شیراز زندگی می کند.او حسابدار یک فرد متمول که از تجار بازار شیراز است می باشد،و از قضا عاشق دختر ته تغاری حاجی می شود.دختری زیبا روی و پرشور.این جوان برای رسیدن به پری روی سختی های زیادی می کشد ،اما زندگی تاهمیشه سر ناسازگاری خواهد داشت.روند داستان در طی چند دهه وتا به امروز ادامه می یابد.

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 765 جمعه 17 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: من و ماه و عشق

نویسنده:night star

تعداد صفحات:69

خلاصه رمان:

رمان من درباره دختر روستاییه که به زور میخوان شوهرش بدن و وقتی عقد و میخوننند شب اول ازدواج بدون اینکه اصلا داماد رو دیده باشه فرار میکنه به خونه یکی از دوستانش در تهران بعد از یک سری اتفاقات پسری پیدا میشود که با دختر تصادف میکند و بعد از مدتی ادعا میکند عاشقش است در حالی که دختره داره به کمک برادر دوستش کارای طلاق و انجام میده این پسره دست بردار نیست تا اینکه روزی دختره سوار ماشین پسره میشود و حالش بد میشود و از حال میرود و دختره وقتی بیدار میشود میبیند که روی تخت است و لباس تنش نیست با داد و فریاد در اتاق را که بسته است میکوبد و میگوید این درو باز کن باهام چیکار کردی؟ و پسره در را باز میکند و با چشمان گریان میگوید ببخشید نتونستم خودمو کنترل کنم و …

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 510 جمعه 17 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: دختر عینکی

نویسنده: khale ghezi

تعداد صفحات: 168

خلاصه رمان:

“پرتو” دختریه که چندین سال قبل به پسر عموش علاقه مند شده. اما پسر عموش با یه فرد دیگه ازدواج می کنه. پرتو که از این موضوع ضربه بزرگی خورده درصدد پس گرفتن زندگی خودشه…

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 653 جمعه 17 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: دردم

نویسنده: خورشید.ر

تعداد صفحات: 1464

خلاصه رمان:

این داستان برداشتی آزاد از وقایع یک زندگی است.در دَم در دو مفهوم دردِ من و در لحظه به کاربرده شده است.

دردَم

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 756 جمعه 17 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان : تلما

نویسنده : شاهتوت

تعداد صفحات: 334

خلاصه رمان:

تلما دختریست خوش قیافه اما … مشکلی داره … مشکلی که به نظرش مشکل بزرگیست ، تلمای قصمون عاشق میشه . عاشق یه مرد خوشتیپ ، تحصیل کرده و …

اما نظر این اقای خوشتیپ نسبت به تلمای قصمون چیه ؟ قراره پایان داستان چه اتفاقی بیفته ؟ …. پایان باز 

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 387 جمعه 17 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: جان شیعه،اهل سنت

نویسنده: فاطمه ولی نژاد

ژانر: مذهبی

تعداد صفحات: 595

خلاصه رمان:

هرآنچه در این صفحات سراسر سرمستی نگاشته ام، از جام جملاتی جانانه تا نغمه ناله هایی غریبانه، همه از افاضه فضل خدا بوده و عطر عنایت اهل آسمان و در این میان، این سرانگشتان سراپا تقصیر، تنها توفیق نگارش یافته اند و حالا در نهایت شوق و شرمندگی، این اثر را تقدیم می کنم به ساحت نورانی پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و به تمامی نور چشمانم از عزیزان اهل تسنن و تشیع که کلام بی همتای خداوند متعال به ما فرمان داده است: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» و پیامبر رحمت و سرور این امت فرموده اند: «مؤمنان با هم برادرند و خون شان برابر است و در برابر دشمن، متحد و یکپارچه اند.» و این سخن امام راحل ماست که خطاب به عزیزان اهل تسنن فرمودند: «ما با هم برادر بوده و هستیم و خواهیم بود. مصلحت ما، مصلحت شماست.» و حالا ما به پیروی از عقل و شرع و به اقتدای عشق و ایمان، تا پای جان اهل وحدتیم 

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 1085 پنجشنبه 16 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: رسوایی

نویسنده: مهسا موجد

تعداد صفحات: 247

خلاصه رمان:

گاهی بخشیدن و فراموش کردن بهتر از هر چیزیه. از یه جایی به بعد باید با گذشتت دست بدی و خداحافظی کنی. باید بری برای ساختن آیندت،نباید بین گذشته و آینده گیر بیوفتی.

زندگی پر از فراز و نشیبه،پر از بلندی ها و سختی ها! همه ما سختی می کشیم،همه ما می افتیم و بلند میشیم؛مهم اینه رو پای خودت بلند بشی،نه این که خودت رو گول بزنی! 

درد کشیدن هم مثل بقیه چیزها تاریخ انقضا داره. یه روز که تو خوشبختی غرقی اصلا دردی رو که کشیدی به یاد نمیاری!آدم باید دنبال چیزی که دوستش داره بره،زندگی خیلی کوتاهه!. آدم وقتی با سختی ها روبرو میشه تازه شخصیتش ساخته میشه.

باید یاد بگیریم، ما خودمون کسی رو که دوستش داریم رو انتخاب نمی کنیم. تو یه لحظه اتفاق می افته،هر چه قدر هم که اشتباه باشه اتفاق می افته! و ما مجبور میشیم به دلمون گوش بدیم.

عاشق شده ام بر تو

تدبیر چه فرمایی؟

از راه صلاح آیم؟

یا از در رسوایی؟

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 409 پنجشنبه 16 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: یاسمینا

نویسنده: زهرا فرهنگ دهقان

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات: 192

خلاصه رمان:

رمان یاسمینا روایت زندگی دختری تنها است که برای کار پا

در خانه ای می گذارد که سرنوشتش عوض می شود…….مقدمه:دختری

تنها….پسری مغرور….دختری که طعم محبت را نچشیده….پسری

خشک…ایا دختر قصه مون می تونه دل پسرمون رو به دست بیاره؟ در با

صدای تیکی باز شد اروم درو باز کردم از چیزی که رو به روم دیدم دهنم

بازموند یه خونه بزرگ که یک راه شنی به سمت خونه حیاط رو به دو دسته

تقسیم کرده بود سمت راستم پر از گل های رز رنگارنگ بود سمت چپم

هم یه استخر بزرگ بود که دورتادورش گل بود یه آلونک چوبی هم با فاصله

زیاد از استخر بود خیلی خونه زیبایی بود با بهت به خونه نگاه می کردم که

با صدای پسر جوانی از بهت در امدم به سمتش برگشتم وای چه جیگری

بود این عجب هیکلی داشت به پسره که نمی دونم اسمش چیه سلام

کردم اونم با سر جوابمو داد راه افتاد سمت خونه و گفت:

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 452 پنجشنبه 16 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: بت پرست

نویسنده: محیا.م

ژانر: پلیسی و عاشقانه

تعداد صفحات: 182

خلاصه رمان:

غزل ستوده پول خود را از تیغ زدن پسرها در می آورده که اتفاقی سوار ماشین پسرخاله رئیسش میشه و …داستان از زبون اول شخص مفرد…

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 537 پنجشنبه 16 دی 1395 نظرات (0)

نام رمان:پرنسس مرگ

نویسنده:fateme.pr

ژانر: نخیلی و معمایی و عاشقانه

تعداد صفحات:200

خلاصه رمان:

 لیا دختر شیطانه که با یه معمای عجیب روبه رو شده که چرا گاهی اوقات دوست داره بد باشه و گاهی هم از اون دوری می کنه . در راه فهمیدن این معما با کسی بد تر و شرور تر از پدرش آشنا می شه اما نمی دونه که این فرد مسبب چه اتفاق هایی توی زندگیش می شه.چشمامو باز می کنم . باز هم یه روز مسخره دیگه.باز هم همون احساسات نا خوشایند .احساساتی که همیشه در تضاد هم هستن و گلوی منو مثل طناب دار فشار می دن . من یه شیطانم .من فرزند ابلیسم .نباید خوب باشم . نباید پاکی رو بخوام .نباید …نباید. شدم مثل یه دیوونه که گاهی حالت عادی داره و گاهی هم نه. خستم ..خستم از این همه دوگانگی .از این همه تفاوت . چرا من ؟ چرا فرزند ابلیس باید یه همچین چیزی باشه که مایه ی سرافکندگی پدرش بشه.

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 704 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: پانتی بنتی

نویسنده: ژیپلا

تعداد صفحات: 744

خلاصه رمان:

داستان درمورد دختری بنام پانتی هستش که پدری عرب و مادری تهرانی داره . پدر این دختر زاده این عشیره خاص هستش و میراث دار این فرهنگ . پانتی ساکن تهران هست ولی قبلا بنا به دلایلی توی اون عشیره زندگی کرده . من عادت دارم که توی داستانهام گره ایجاد کنم و همراه با داستان این گره ها رو باز کنم ، برای همین خلاصه خاصی برای داستانهام نمینویسم …

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 456 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: ثانیه های عاشقی

نویسنده: گیسوی پاییز

خلاصه رمان:

شاید همه بگویند دیوانه شده ام… ولی مهم نیست… مردم همیشه حرف می زنند… مهم این است که من غرقِ عشقِ تو شدم… دوست داشتن چیز عجیبی نیست… همین که وجودت آرامش بخش وجودم می شود… 

همین که با یادت بر لبم لبخند می نشیند… همین که نفس هایت قلبم را به تپش وا می دارد… همین که لحظاتم با بودنت شیرین می شود… دوست داشتن شکل می گیرد… 

صدا بزن مرا… مهم نیست به چه نامى… فقط میم مالکیت را آخرش بگذار… می خواهم باور کنم مال تو هستم

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 619 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: پارلا

نویسنده: آنیتال

تعداد صفحات: 371

خلاصه رمان:

جمیله خیلی بلند پروازه و از وضعیت زندگیش راضی نیست. اون به دلایلی از پلیس می ترسه و ازشون دوری می کنه. سعی می کنه با پسرهای پولدار دوست بشه و خودش رو به اونا پارلا معرفی می کنه و همه ی تلاشش اینه که دلشون و به دست بیاره. یه روز به طور اتفاقی با سیاوش آشنا می شه که یه پلیسه… پارلا از اون خیلی می ترسه و فکر می کنه که سیاوش همه جا دنبالشه و اونو زیر نظر داره. تا این که متوجه می شه سیاوش برای یک ماموریت پلیسی روی اون حساب باز کرده..

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 472 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان : لبخند قرمز

نویسنده: الهه - ک

تعداد صفحات: 146

خلاصه رمان:

دختری خندان ….برای همین به او لبخند می گویند… اما دویدن به دنبال دروغی ۲۵ ساله لبخند قرمز بر لبانش رو می خشکاند …. و این لحظه است که ناجی او از باتلاق بی کسی نجاتش میدهد…. پایان خوش

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 529 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: اریکا

نویسنده: نادیا و هیوا بهرامی

ژانر: عاشقانه و پلیسی و معمایی

تعداد صفحات: 552

خلاصه رمان:

اریکا، سرکش، معترض از او و از آن خانه می گریزد، دلشکسته از محبت هایِ پولی، فرار را بر قرار ترجیح می دهد، راهیِ مسیری می شود که پایانیش را نمی داند. اوایل راه، مزاحمت سه جوان، باعث آشنایی او با شخص میانسالی می شود، حامد خان، کسی که او را حامی خود می داند، غافل از اینکه… پایان تلخ

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 585 چهارشنبه 15 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: گل بهار

نویسنده: sogand n

تعداد صفحات: 173

خلاصه رمان:

گل بهار دختری ساده ای..که در روستا زندگی میکند..بخاطر رسم ور سومات از قبل اسمش روی پسرعموی شهریش است ..او فکر میکند او را دوست دارد ولی…… . پایان خوش

نکته : این روستا در شمال کشور قرار ندارد .. برای اینکه خدایی نکرده توهینی به روستایی نکرده باشم .. اسم روستا رو در داستان نیاوردم

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 445 یکشنبه 12 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: اجباری

نویسنده: کارگروهی

تعداد صفحات: 317

خلاصه رمان:

هفت تا سرباز صفر و دو فرمانده و یک پادگان نظامی پونزده نفره هر کدوم ازین هفت نفر به یه علتی…هدفی…وارد این سربازی میشن

هفت تا سرباز صفر … با هفت شخصیت متفاوت….هفت زندگی متفاوت…توی یک پادگان…. همراه دو فرمانده…..اما این سربازی فرق می کنه! همونطور که دیدین دخترا هم به این سربازی میان!!!

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 1227 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: تو خود خود بهاری

نویسنده: belatrix

تعداد صفحات:389

خلاصه رمان:

من راحتم! همین جا! جایی دور از تمام دنیا و هیاهویش... راستش را بخواهی لاک تنهایی جای خیلی بدی هم نیست؛ اگر زیاد به تنها بودنت فکر نکنی... اگر خودت یا دیگران مدام یادآوریش نکنید... اگر بگذاری...اگر بگذارند...

من پشت این دیوارها،دور از تو و دنیایت آرامِ آرامم.آنقدر آرام و ساکن که گاهی خیال می کنم نبضم به خواب رفته است. خیال می کنم مرده ام... و هیچ شمعی برایم روشن نمی شود...

فکر می کنی دلم برای آن طرف دیوار تنگ میشود؟! آدم برای دلخوشی هایش دلتنگ می شود و من از دنیای شلوغ تو دلشکستگی دارم ولی دلخوشی؟! گمان نمی کنم... و گمان هم نمی کنم که تو و دنیایت دلِ خوشی از من داشته باشید؛ اگرنه مرا به لاک کوچکم هل نمی دادید. قبول کن حوصله ی همه تان را سر برده ام. پس شما و دنیایتان یک طرف، من هم با تمام دلخوشی های اندکم گوشه ای می ایستم! 

آهای غریبه! تو مگر اهل آن طرف دیوار نیستی؟! برو و در طرف دنیای خودت، با مردمانی از جنس خودت، زندگیت را بکن! دیگر به منِ گوشه نشین چه کار داری؟!!

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 750 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: نفس نفس دل

نویسنده: سحر معتمد پور

تعداد صفحات: 302

خلاصه رمان: 

دختری از جنس غم …دختری رنج دیده و محکوم شده …دختری که از تمام علایقش گذشته…از زندگیش گذشته …از خودش…و قلبش…وفقط به یه نفر فکر میکنه ..به یه شخص ..به یه آدم…به یه پسر..

تمام قصدو تیتش شده انتقام ..شده تاوان … عسل دخترک این قصه به خاطر دلایلی از خانوادش رونده شده وحالا درطی چندین سال داره تاوان کارهای نکردشو پس میده ولی هیچوقت نمیتونه نفرت و اون حس انتقامی رو که تو وجودش رخنه کرده رو نادیده بگیره و در آخر دست به کار میشه…..

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 696 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: لیلا

نویسنده: mahtabi22

تعداد صفحات: 317

خلاصه رمان: 

لیلا زنی تنها در اواخر دهه ی سی سالگی عمرش ، خاطرات گذشته ی پر فراز و نشیبش را مرور می کند، آشنایی اش با سجاد در زمان حال، همه معادلات زندگی اش را به هم می ریزد...

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 330 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: گرگ زاده شکارچیان مخفی (جلد اول)

نویسنده: elnaz dadkhah

ژانر: تخیلی و عاشقانه

تعداد صقحات: 338

خلاصه رمان:

متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…مایک حتی با هم نوعان خودش هم فرق داره…تفاوتی عجیب و شوم. چیزی که روی تمام زندگیش خط سیاهی می کشه و باعث میشه حس کنه تنها ترین آدم روی زمینه…در این گیرو دار تنهایی اتفاقی میوفته که گرما رو به قلبش بر می گردونه…حسی که بهش امید میده برای ادامه دادن برای مبارزه کرد….گرگینه به دام عشقی ممنوعه اسیر میشه…عشقی که باعث بیدار شدن نفرینی هولناک میشه.

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 828 شنبه 04 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: دیدبان ذهن ( جلد اول)

نویسنده: sepeedeh

ژانر: فانتزی و تخیلی و عاشقانه

تعداد صفحات: 639

خلاصه رمان:

داستان از جایی شروع میشه که

پوپک شخصیت اصلی داستان دچار خواب هایی میشه . خواب هایی که مربوط به خودش نیست. ولی کاملا ملموسه. دنبال کار می گرده که به کمک یکی از آشنایان میتونه به شرکتی راه پیدا کنه.

شخصیت دوم محمد: همیشه چشم های دختری رو میتونه ببینه و قدرت دیگری هم که داره اینه که صدای افکار دور و بری هاشو به راحتی میشنوه که این براش دردناکه. طی یه سری اتفاقاتی بالاخره میتونه صاحب چشمایی رو که همیشه می دیده پیدا کنه اما…..ازاین رمانهای تخیلی شبیه رمان بازگشت و راه حل

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 1237 شنبه 04 دی 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: بهشت زیر پای همه ی مادران است

نویسنده: allium

تعداد صفحات: 934

خلاصه رمان:

داستان زندگی دختری ست که زیر سایه ی سنگین اشتباه یک "شخص" زندگی میکنه...

شخصی که هیچ جوره از زندگیش قابل پاک شدن نیست.

شخصی به اسم مادر..

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

ابوالفضل بازدید : 1474 سه شنبه 30 آذر 1395 نظرات (0)

 

نام رمان: وانیا ملکه خواب ها(جلد دوم)

نویسنده: saniya

ژانر: تخیلی عاشقانه

تعداد صفحات: 360

قستی از رمان:

صدای ضربه زدن به در رشته ی افکارمو پاره می کنه

بی توجه به در زدن و شخص پشت در،طاق باز رویِ تخت دراز کشیدم. 

یارو ول کن نبود؛هر ثانیه،دو بار تق تق به در می کوبید.

بدون اینکه از جام جم بخورم،با صدایی که به طرف برسه،گفتم-چیه؟

در باز شد و هینا با اون شکم کوچکش داخل اتاق شد؛چند ماهیه که حامله شده

خواست احترام بزاره اما اجازه ندادم؛

-من چند بار به تو بگم؟با این وضعت لازم به احترام نیست.

-عادت کردم ملکه.بانو نینا گفتن برید پیششون.

-فکر کنم لحن ادبیه میترا داره روی شما هم اثر می کنه…بهش بگو حوصله ندارم.

-گفتن خیلی ضروریه و اگه نیومدین…

حرفشو قطع کرد.

برای دانلود رمان به ادامه مطلب بروید...

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1617
  • کل نظرات : 76
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 568
  • آی پی امروز : 281
  • آی پی دیروز : 170
  • بازدید امروز : 1,361
  • باردید دیروز : 301
  • گوگل امروز : 48
  • گوگل دیروز : 104
  • بازدید هفته : 1,662
  • بازدید ماه : 2,793
  • بازدید سال : 55,420
  • بازدید کلی : 3,466,502